محقق كركي کیست!
« اگر او را زنده می داشتید و ما با او مناظره می کردیم می توانستیم بسیاری را هدایت کنیم ».
مهمترین کار کرکی در ایران تقویت پایه های نظری تشیع نو پای صفوی و ایجاد حوزه های علمی به خصوص در شهر های اصفهان، قزوین و کاشان و تربیت شاگردانی بود که علوم دینی را در میان مردم گسترش می دادند، درگیری مستقیم او با مسائل سیاسی عصر خود موجب شد تا فقه سیاسی که چندان مورد توجه علمای قبل قرار نمی گرفت، حیات تازه ای بگیرد.
کرکی در دوره شاه اسماعیل، به بسیاری از شهرهای ایران سفر کرده و بر امور شرعی نظارت می نموده همچنین به تدریس نیز اشتغال داشت. اما به دلایل نامعلومی بعد از حدود پنج سال اقامت در ایران، به نجف بازگشت.
او به دلیل بازگشت خود اشاره نمی کند؛ اما با نگاهی به اوضاع آن روز ایران می توان دریافت که کرکی در این دوره در ایران چندان آسوده نبوده. بعد از جنگ چالدران که به شهادت جمعی از علما و پیروزی عثمانیان انجامید، شاه اسماعیل روحیه خود را از دست داد و دیگر همانند گذشته به امور سیاسی و فرهنگی توجه نمی کرد؛ از سوی دیگر، قزلباشان نیز جسورتر از قبل با رقبای ایرانی خود و عالمان شیعی به جدال برخاستند وگاه حتی از اطاعت مرشد کامل خود - شاه اسماعیل- سرباز می زدند.آنها علما و به خصوص علمای عرب تباری چون کرکی را دشمن می پنداشتند؛ زیرا تقویت علما در دربار به تضعیف موقعیت قزلباشان می انجامید. یک بار این دشمنی در دوره شاه اسماعیل به قتل امیرمحمد یوسف، صدر خراسان به دست امیر قزلباشان آن ناحیه منجر شد و مسلماً کرکی مصونیت کمتری نسبت به او که یک ایرانی بود داشته است. محقق پس از بازگشت به عراق، به تألیف و تحقیق مشغول شد و بزرگترین کار علمی خود یعنی جامع المقاصد را در این دوره شروع کرد. با این حال کرکی گرچه در این دوره از ایران خارج شده است اما در آثار خود مخالفت و گلایه ای آشکار از صفویه ندارد و حتی جامع المقاصد را به شاه صفوی تقدیم کرده است.
کرکی برای دومین بار در سال (936 ﻫ .ق) وارد ایران شد. فعالیت های او در این دوره بسیار گسترده تر از قبل بوده، البته میزان قدرت او نیز بسیار افزایش یافته بود. او حتی در فعالیت های سیاسی با قدرت عمل می کرد.3 محقق کرکی در این دوره در دربار صفوی دست به نوآوری هایی در مذهب شیعه زد تا جایی که به او لقب مخترع مذهب الشیعه را دادند. عده ای می گویند در
حقیقت شیعه صفوی را محقق کرکی پایه گذاری کرد.4
به نقل از سید نعمت الله جزایری، وقتی کرکی وارد قزوین پایتخت آن روز صفویه شد، شاه خطاب به او گفت:« شما که امروز نایب امام محسوب می شوید، شایسته تر به مقام سلتنطید و من یکی از کارگزاران شمایم که اوامر و نواهی شما را به مرحله اجرا می گذارم ». تا آنجا که شاه امور مملکتی را در اختیار او قرار داد و به کلیه شهرهای تحت نفوذ خود نوشت تا از فرمان او اطاعت کنند و بدانند که پایه اساسی مملکت و کشورداری به عهده اوست زیرا نائب امام - عليه السلام - است و امور محول به امام تحت نظر او اداره خواهد شد. محقق نیز به همین مناسبت ابلاغیه ها و دستورالعمل هایی به تمام این شهرها نوشت، و در آنها تذکر داد که: «آیین دادگری در میان مردم برقرار کنند، و با رعایا به خوبی رفتار کنند، و طرز گرفتن مالیات و مدت آن را برای آنان تعیین کرد؛ و به خصوص دستور داده بود علمای مخالف را از کار برکنار سازند تا از ایجاد اختلاف و تفرقه و انحراف عقیدتی در میان شیعیان جلوگیری شود، و فرمان داد تا در هر شهر و دهکده امام جماعت منسوب شود تا نماز جماعت به پای دارند و شرایع اسلام را به مردم بیاموزند ».5
قرار گرفتن در چنان منصب روحانی به او امکان داد که در امور مذهبی دست به اجتهادهای تازه بزند؛ از جمله اجتهادات او مهر تربتی است که هم اکنون شیعه بر آن سجده می کند. او رساله اش را در این موضوع به سال (933ﻫ .ق) نوشت. در واقع کثرت فتواهای کرکی باعث شد که مصنفان غیر شیعی به وی مخترع الشیعه لقب دهند.6
اما در این دوره حضور کرکی نیز چندان به درازا نکشید و او خسته از خصومت ها و دشمنی های حاکم بر دربار صفوی در سال (939 ﻫ .ق) به نجف بازگشت. شاه تهماسب که خود با تقاضای رفتن او موافقت کرده بود، دوباره درصدد برآمد تا او را بازگرداند. او کرکی را این بار با اختیارات بیشتر و با یک فرمان پرآب و تاب رسمی به ایران دعوت کرد. در این فرمان نکات زیر مورد تأکید قرار گرفته بود:
1) اعتلای شریعت اسلامی و نشر تشیع، که زمینه ساز ظهور حضرت صاحب الامر – علیه السلام- باشد، هدف سلطنت صفوی است. 2) این هدف جز با متابعت و پیروی از علمای دین بدست نمی آید. 3) محقق کرکی در این زمان بزرگترین عالم شیعی و نایب امام زمان- عجل الله تعالی فرجه الشریف - است. 4) شاه دستور می دهد که سادات عظام و اشراف و امرا و وزرا و سایر ارکان دولت، او را مقتدا و پیشوای خود دانسته در جمیع امور از او اطاعت کنند و آنچه را او امر نماید مأمور و آنچه را نهی نماید منهی بدانند. 5)کرکی حق عزل و نصب متصدیان امور شرعیه را دارد و دولتمردان باید هر کس را او معزول نماید، معزول و هر که را نصب نماید منصوب بدانند و در عزل و نصب ها به سند دیگری احتیاج نباشد. 6) بخش آخر فرمان مربوط است به اعطای امتیازات اقتصادی و وقف مزارعی برای کرکی و اولاد او و نیز سفارش به حکام ولایات که نهایت احترام را در حق او روا دارند و مخالفان این حکم را تأدیب کنند.
ورود کرکی با این اختیارات می توانست نقطه عطفی در تاریخ ایران به وجود آورد اما تقدیر، تاریخ را به گونه ای دیگر رقم زد. کرکی درست یک سال بعد از این فرمان و ظاهراً در حالی که در تدارک سفر به ایران بود، به دیار باقی شتافت. پدر شیخ بهائی مرگ کرکی را ناشی از مسمومیت می داند و معتقد است عده ای از بزرگان دولت که از ورود کرکی به ایران متضرر می شدند او را مسموم کردند.
آنچه از رفت و آمدهای کرکی به ایران روشن می شود این است که: وی همیشه و به هر قیمتی حاضر به همکاری با سلطنت نبوده و هر زمان خود را در محدودیت می دید از دربار کناره گیری می کرد . گرچه در این هنگام نیز بنا به مصلحت تشیع، مخالفت آشکاری با دربار صفوی ندارد. نکته قابل تأمل این است که وی حتی بعد از صدور فرمان دوم با آن همه اختیارات چندان عجله ای برای آمدن به ایران ندارد و یک سال صبر می کند.
اما کرکی صرفه نظر از فعالیت های سیاسی، از فقهای بزرگ شیعه محسوب می شود. به همین جهت بعد از محقق حلی به محقق ثانی ملقب شده است؛ او بنیانگذار یک مکتب فقهی است که در دوره صفویه رواج یافت. مکتب فقهی او دو ویژگی دارد، یکی آنکه او با قدرت علمی خود مبانی فقه را مستحکم ساخت، در واقع مشخصه عمده فقه او استدلال قوی در هر مبحث است او هم دلایل و براهین و نظرات مخالف را به نحو دقیق مطرح می ساخت و هم نظر خود را در هر مورد با استدلال محکم بر کرسی می نشانده است.
مشخصه ی دیگر فقه او بذل توجه خاص به پاره ای مسائل است، که تغییرات سیاسی- اجتماعی به قدرت رسیدن شیعه در ایران را به وجود آورده بود. مسایلی از قبیل حدود و اختیارات فقیه ، نماز جمعه و خراج که پیش از آن به دلیل عدم ابتلا، جای مهمی در فقه نداشتند، در آثار او به خوبی مطرح شده اند. اکثر فقها و مجتهدان شیعه پس از کرکی تا پایان دوره صفوی متأثر از روش فقهی او بوده اند، چرا که مجموعه ی حقوقی عمیق و دقیق او را با استدلالات قوی و محکم پیش روی خود داشتند.7
محقق کرکی شمار بسیاری از فقیهان و محدثان شیعی را تربیت کرد که همه ی آنها زمینه ساز تربیت گروه بزرگی از عالمان دیگر شدند برخی از آنها کسانی بودند که از جبل عامل یا عراق و بحرین به ایران آمده بودند و بعدها در شمار عالمان شیعی ایران قلمداد شدند.8 فاضل هندی، آقا حسین خوانساری، آقاجمال خوانساری، حسین بن عبدالصمد، و… از شاگردان مکتب فقهی او محسوب می شوند. به هر حال کرکی از جایگاه بلندی در میان فقهای شیعه برخوردار است که بیش از اشتغالات سیاسی و حکومتی، آثار علمی او در بوجود آوردن این جایگاه نقش مؤثری داشته اند.9
برخی از تألیفات او عبارتنداز:
1) اثبات الرجعیة؛ 2) جامع المقاصدفی شرح القواعد؛ 3) الجعفریة فی صلوۃ و مقدماتها ؛ 4) حاشیة ارشاد علامه حلی؛ 5) صیغ عقود و ایقاعات؛ 6) رسالة السجود علی التربت.10
پی نوشت ها:
1- محمدعلی حسینی زاده، علماء و مشروعیت دولت صفوی ,ص 113
2- سیدباقر خوانساری اصفهانی، روضات الجنات، ترجمه: شیخ محمد باقر ساعدی خوانساری، ج5، صص 167 ،115 ،170
3- محمد علی حسینی زاده، همان، ص 116 ، 117 ،118 ،119، 121
4- سیدرضا نیازمند، شیعه در تاریخ ایران(شیعه چه می گوید و چه می خواهد): ، ص 146
5- سیدباقر خوانساری اصفهانی، همان، ص 168 ، 167
6- کامل مصطفی الشیبی، تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم ، ص 393
7- محمدعلی حسینی زاده، همان، ، صص 460، 123،124 ، 125
8- مهدی فراهانی منفرد، مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوی ، ص 166
9- محمد علی حسینی زاده، همان
10- عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، ص 182
نوشته : مژگان منصوریان
صفحات: 1· 2