ملکوت

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حدیث موضوعی

​راست گويي هاي ممنوع و نكوهيده

06 آذر 1395 توسط طوبی

1- راست گويي در سخن چيني

نمّامي و سخن چيني اين است كه انسان ، عمل و يا سخن را از كسي براي ديگري كه ناخوش مي دارد نقل كند و گفته و كار او را نيز كه سبب نگراني است به شخص اولي برساند و با اين عمل و خبر چيني ، دوستي و ارتباط آنها را از بين برده و موجب كدورت و دشمني آنان با يكديگر گردد كه به آن دو بر هم زني نيز گفته مي شود . و ترديدي نيست كه چنين سخن چيني و فتنه انگيزي مفاسد و زيان هاي خانمان سوزي به وجود مي آورد از اين رو سخن چيني ، اگر چه صدق و راست هم باشد ، از نظر عقل و وجدان ، زشت و خيانت محسوب شده و از ديدگاه اسلام نيز چنين راست گويي ممنوع و نكوهيده بوده و كيفرهاي سختي براي آن بيان شده است .

چنان كه امام باقر - عليه السلام - فرمودند : « بهشت بر افراد سخن چين و دو بر هم زن، حرام است . » [1]

با توجه به آنچه كه ذكر شد ، معلوم گشت كه راست گويي در سخن چيني و نمامي زيانبار و زشت و در اسلام ، ممنوع است . [2]

2- راست گويي در غيبت كردن

اگر كسي عمل يا صفت يا سخن كسي را براي ديگران نقل كند كه وي را ناخوش آيد غيبت او را كرده و مرتكب گناه كبيره شده و مستحق كيفر الهي است هر چند در آن نقل ،
راست گو باشد ، و اين امر از نظر اسلام محكوم است .

چنانچه پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله - فرمودند : بهشت بر سه كس حرام است :
« منت گذار و غيبت كننده و كسي كه پيوسته شراب مي آشامد . » [3]

3- راست گويي كه به ضرر مردم باشد

چون خوبي و بدي هر عملي به واسطة نتايج و آثاري است كه از آن عمل پديد مي آيد ، صداقت و راست گويي هم اگر داراي آثار خوب باشد ، نيكو است ولي اگر در موردي راست گويي ، جان ، مال ، حيثيت و آسايش را در معرض خطر قرار دهد و بالاخره ، صداقت به زيان كسي باشد در اين صورت ، راست گويي نه تنها خوب و پسنديده نيست بلكه (از نظر گناه و زشتي مانند) دروغ خواهد بود و گناه مي باشد .

و اگر جايي دروغ ، داراي مصلحت و به حال مسلماني سودمند باشد نيكو بوده و (در پاداش مانند) راست گويي است . چنانچه امام صادق - عليه السلام - مي فرمايند : « هرگاه از مسلماني در مورد مسلمان ديگري پرسش شود و او راست بگويد و به واسطة آن صداقت زياني به آن مسلمان برسد (نزد خداوند در طومار عملش) از دروغ گويان نوشته مي شود و كسي كه از او در مورد مسلماني (و احوال او) پرسش گردد و او دروغ بگويد كه به سبب آن نفعي به آن مسلمان برسد وي نزد خداوند از راست گويان محسوب خواهد شد . [4] » [5]

همچنين پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله - فرمودند : خداوند دروغ مصلحت آميز را دوست دارد و از راست فساد انگيز بيزار است . » [6]

موارد بسياري وجود دارد كه فعلي را كه اخلاقي است ضد اخلاق مي شناسيم و فعلي را كه ضد اخلاق است اخلاقي مي دانيم ؛ مثلاً راستي از آن جهت كه راستي است خوب است و بايد راست گفت ، و دروغ از آن جهت كه تحريف است ، بد است و نبايد دروغ گفت ، ولي آيا راست را در همه جا مي توان گفت و دروغ در همه جا گفتنش حرام است ؟ يك جاهايي قطعاً دروغ گفتن واجب است . سعدي گفته : « دروغ مصلحت آميز به از راست فتنه انگيز است . » بسيار حرف درستي است ولي عده اي مي گويند كسي كه دروغ مي گويد حتماً مصلحتي را در نظر دارد نه ، دروغ منفعت آميز غير از دروغ مصلحت آميز است – چرا انسان راست را مي خواهد بگويد ؟ به خاطر مصلحت اجتماع . دروغ را چرا نبايد گفت ؟ چون برخلاف مصلحت اجتماع است . ولي اگر جايي همان دروغ به مصلحت اجتماع و فرد باشد ، بديهي است كه بايد آن را گفت .

در برخي شرايط ، راست گفتن از هر جنايتي بالاتر است . البته در همان جا بايد فقط تا آن حدي كه لازم است از آن راست كه طرف را به جنايت راهنمايي مي كند پرهيز كرد . مثل داستان ابوذر كه مي گويند پيغمبر - صلي الله عليه و آله - را به دوش گرفته بود در حالي كه روي ايشان ردايي كشيده بود .‌ آمد و پيغمبر - صلي الله عليه و آله - را از جلوي كنار قريش عبور داد ، گفتند : ابوذر ! چيست كه بر پشت گرفته اي ؟ گفت : محمد . اين راستي بود كه آنها باور نمي كردند . ولي اگر او مي دانست كه اگر اين راست را بگويد آنها باور مي كنند گفتنش براي او حرام بود و از هر حرامي هم حرام تر. بدون شك انسان در يك مسائلي مثل اصلاح ذات البين [ مانعي ندارد كه دروغ بگويد ] ما مواردي در فقه داريم كه در آن موارد دروغ گفتن جايز است ، مثل آشتي دادن دو دشمن يا بي گناهي را با يك دروغ نجات دادن . يعني هرگاه بين دو نفر مسلمان مخاصمه و نزاع باشد و راه اصلاح بين ايشان منحصر به دروغ باشد دروغ گفتن جايزمي باشد . يا اين كه به سبب دروغ از پيدا شدن كينه و دشمني بين دو نفر مسلمان جلوگيري
مي شود . در چنين شرايطي اگر دروغ بگوييم البته بهتر است .[7]

________________________________________
[1] محمد بن حسن ، حر عاملي ، همان ، ج 8 ، ص 617 .
[2] غلامحسين ، رحيمي اصفهاني ، همان ، ص 67 و 68 .
[3] محمد بن حسن ، حر عاملي ، همان ، باب 153 ، ص 599 .
[4] عباس ، قمي ، سفينه البحار ، ج 2 ، ص 18 .
[5] غلامحسين ، رحيمي اصفهاني ، همان ، 69-71 .
[6] ابوالقاسم ، پاينده ، نهج الفصاحه ، ص 159 ، ش 782 .
[7] مرتضي ، مطهري ، تعليم و تربيت در اسلام ، ص 154-156 .

محقق: طیبه محقق

 6 نظر

​قدرت کلمات را جدی بگیریم

06 آذر 1395 توسط طوبی

 

کلمات، تاثیر شگرفی روی ضمیر ناخودآگاه انسان دارند. ناخودآگاه بدون آنکه منظورمان را بداند هر چه بگوییم خوب یا بد را برایمان خلق می کند. لذا لازم است برای دستیابی به موفقیت از کلمات مثبت و دارای انرژی مثبت استفاده کنیم.

با این که مفهوم کلی عبارت “من بیمار نیستم” مثبت است اما کلمه “بیمار” واژه منفی است. ضمیر ناخودآگاه به منظور و مفهوم کاری ندارد، بلکه روی کلمات متمرکز می شود. به عنوان مثال در جمله “فراموش نکنی در هنگام برگشتن نان بخری” احتمال فراموشی بیشتر از زمانی است که می گوییم “یادت باشد که هنگام برگشتن نان بخری"، زیرا در حالت اول ناخودآگاه بر روی فراموشی تمرکز می کند و در حالت دوم بر روی به یاد ماندن.

و یا مثلاَ برای آرام شدن یک نفر جمله “آرام باش” بیشتر از جمله “داد نزن” تاثیر دارد و همچنین به کار بردن جملاتی از قبیل “خسته نباشی"، “دستت درد نکند” و… در ناخودآگاه تاثیر منفی می گذارد و باعث افزایش خستگی، درد و… می شود.

وقتی درباره چیزی واژه بد را به کار می بریم باید بدانیم در جهان چیز منفی و بدی وجود ندارد. وقتی چیزی بد تلقی می شود، در واقع به ما خبر نبودن خوبی می دهد. پس چه بهتر است که به جای بد بگوییم ناخوب. هر گاه ذهنتان را از امواج منفی (افکار، کلام، عادات و…) تخلیه کنید آنگاه شاهد هجوم شادی و آرامش خواهید بود.

به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت

به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده

به جای بد نیستم؛ بگوییم :‌ خوب هستم

به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه

به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود

به جای دستت درد نکنه؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی

به جای ببخشید که مزاحمتان شدم؛ بگوییم : از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم

به جای گرفتارم؛ بگوییم : ‌در فرصت مناسب کنار شما خواهم بود

به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟

به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما

به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه

به جای فقیر هستم؛‌ بگوییم : ثروت کمی دارم

به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست

به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم

به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود

به جای مسئله ربطی به تو ندارد؛ بگوییم : مسئله را خودم حل می‌کنم

به جای من مریض و غمگین نیستم؛‌ بگوییم :‌ من سالم و با نشاط هستم

به جای زشت است؛ بگوییم :‌ قشنگ نیست

به جای چرا اذیت می‌کنی؛ بگوییم :‌ با این کار چه لذتی می‌بری

به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم

به جای متنفرم؛ بگوییم : دوست ندارم

به جای دشوار است؛ بگوییم : آسان نیست

به جای جملاتی از جمله چقدر چاق شدی؟، چقدر لاغر شدی؟، چقدر خسته به نظر می‌آیی؟، چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟، چرا ریشت را بلند کردی؟، چراتوهمی؟، چرا رنگت پریده؟، چرا تلفن نکردی؟، چرا حال مرا نپرسیدی؟

بگوییم: سلام به روی ماهت، چقدر خوشحال شدم تو را دیدم، همیشه در قلب من هستی …

 نظر دهید »

بسیج

05 آذر 1395 توسط طوبی

بسیج، عبارت است از مجموعه‌ای که در آن، پاکترین انسانها، فداکارترین و آماده‌به‌کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای به کمال رساندن و به خوشبختی نائل کردنِ این کشور، جمع شده‌اند.  مقام معظم رهبری ۱۳۷۶/۰۹/۰۵

 نظر دهید »

​نجار زندگی

02 آذر 1395 توسط طوبی

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد تا اینکه یک روز او با صاحب کار خود موضوع را درمیان گذاشت.

پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند.

صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد.

سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد، از او خواست تا به عنوان آخرین کار، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.

نجار در حالت رودربایستی، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود.

پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود. برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت، کار را تمام کرد

او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد. صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد.زمان تحویل کلید، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سال های همکاری!

نجار، یکه خورد و بسیار شرمنده شد.

در واقع اگر او میدانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود، لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بکار می برد و تمام مهارتی که در کار داشت برای ساخت آن بکار می برد. یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد.

این داستان ماست.

ما زندگیمان را میسازیم. هر روز میگذرد. گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم.

اما اگر چنین تصوری داشته باشیم، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود میکنیم.

فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم، دیگر ممکن نیست.

شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود.

یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود.

مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید.

 نظر دهید »

​تبلیغ موثر از منظر امام خمینی(ره)

02 آذر 1395 توسط طوبی

- ذکر ملایمت ها و رحمت ها

نکته ای که در سخنان امام خمینی ره وجود دارد توجه به ذکر نکات لطیف و خوشایند به جای نکات خشن و سخت است. گاهی اوقات دیده می شود که برخی مبلغان فقط به جنبه های سخت دین اشاره دارند و از ذکر ملاطفت های دین خودداری می کنند. روایتی در تفسیر درالمنثور از ابن عباس در ذیل آیه شریفه : یا أیها النبى إنّا أرسلناك شاهداً ومبشراً ونذیراً[1] نقل شده است: وقد كان رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله أمر علیاً ومعاذاً أن یسیرا إلى الیمن ( از جاهایى كه به وسیله مبلغان اسلام ایمان آوردند و به آنجا لشكركشى نشد) فقال: انطلقا فبشّرا ولا تنفّرا ویسّرا ولا تعسّرا وقد أنزل اللَّه علىّ ( یا أیّها النبى انا ارسلناك شاهداً ومبشراً ونذیراً وداعیاً إلى اللَّه بإذنه وسراجاً منیراً). ” پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله به على‏علیه السلام و معاذ امر فرمود كه به یمن بروند و فرمود: بروید و بشارت دهید و تنفّر ایجاد نكنید و آسان بگیرید و سخت‏گیرى نكنید چرا كه خداوند بر من نازل فرمود: اى پیامبر ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و بیم دهنده و تو را دعوت‏كننده به سوى خدا به فرمان او قرار دادیم و چراغى روشنى‏بخش. مشاهده می کنید که رسول اکرم صلی الله علیه و آله به مبلغان می فرمایند که تنفر ایجاد نکرده و آسان بگیرید. اسلام دین رحمت است نه دین مشقت و سختی و تنفر. مبلغ دین باید توجه داشته باشد که مبادا چهره ای خشن و ناملایم از دین نشان دهد، بلکه باید خوبی ها، زیبایی ها، لطافت ها و رحمت هارا همیشه بیان کند تا تبلیغ وی اثرگذارتر باشد. امام خمینی ره علیه یکی دیگر از عوامل موثر در تبلیغ دین را همین مسئله می شمارند و می فرمایند: “ملایمت و جهت رحمت بیشتر از جهت خشونت تأثیر می‏کند. من در زمان اختناق رضاخانی وقتی در مدرسه فیضیه صحبت می‏کردم، آنگاه که از جهنم و عذاب الهی بحث می‏کردم همه خشکشان می‏زد، ولی وقتی از رحمت حرف می‏زدم می‏دیدم که دلها نرم می‏شود و اشکها سرازیر می‏گردد و این تأثیر رحمت است."[2

- تبلیغ همراه با معنویات

دین اسلام همیشه همراه با معنویات و رابطه عمیق بنده با خداوند بوده است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنكاً وَ نحَْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ أَعْمَى[3] و هركس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت.» از این آیه استفاده می شود كه روی گردانی از یاد خدا زندگی سخت و پرمشقتی را به دنبال داشته و مانع از رسیدن انسان به سعادت و خوشبختی است. اصولا تنگى زندگى بیشتر به خاطر كمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امكانات موجود، و وابستگى بیش از حد به جهان ماده است، و آن كس كه ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاك او بسته، از همه این نگرانیها در امان است‏. مبلغان دین و روحانیون مبلغ باید از معنویات بیش از بیش استفاده کنند، هم خود را بسازند و هم مردم را. روحانی اگر خود به دنبال معنویات نباشد نمی تواند مردم را نیز دعوت به خدا و رابطه معنوی با او کند. پس برای اثرگذاری در کلام تبلیغی باید هم مبلغ معنوی باشد و هم کلام وی از معنویات سرشار باشد. امام خمینی معنویات را اساس اسلام معرفی می کند و شرط تبلیغ می داند؛ “البته تبلیغات باید بر اساس معنویات باشد، معنویات اساس اسلام است. سعى كنید معنویات را زیاد كنید و از تشریفات تا آنجا كه مقدور است بكاهید."[4‍‍‍‍]

- دلسوزی

قرآن کریم در مورد رسول اکرم صلی الله علیه و آله که اولین و بزرگتری مبلغ اسلام بوده اند می فرماید: «لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمۆمنین رۆوف رحیم »; [5] «قطعا برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به [هدایت ]شما حریص، و نسبت به مۆمنان، دلسوز مهربان است.» تبلیغ بدون دلسوزی فایده ای ندارد. مبلغ باید از عمق جان دلش برای گمراهان بسوزد و برای آن ها از این بابت که مسیر را اشتباه می پیمایند، غمگین باشد. شفقت و مهربانی مصنوعی نمی تواند کارساز باشد و مردم را از مبلغ دور می سازد. مبلغ باید با عشق به کار خود ادامه دهد، در غیر اینصورت تبیلیغ برای او یک کار اداری و رفع تکلیف خواهد بود. روشن است که اگر تبلیغحالت شفقت و دلسوزی به خود گیرد، کارسازتر و مۆثرتر خواهد افتاد زیرا:

1. مبلغ محبوب قلوب مردم می شود; 2. تبلیغ از روی حقد، کینه، دشمنی و ستیزه جویی نیست; 3. برای پول - شهرت و دنیا نمی باشد; 4. برای آزار و اذیت یا تحکم و فرمان دادن نیست; 5 . از روی خودخواهی، غرور و حقیر پنداشتن دیگران نیست; 6. برای صرف انجام وظیفه نیست و فراتر از آن است; 7. امری انسانی، الهی و از سر نوع دوستی و خیرخواهی است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله آنقدر برای مردم دلسوز بود که وجود مبارکشان را بخاطر مردم جاهل و گمراه به زحمت می انداختند و بسیار ناراحت می کردند. از این رو خداوند متعال در آیه دیگری می فرماید: این قدر خود را به زحمت نیفکن . ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که تو را به مشقت اندازیم : «مَا أَنزَلْنَا عَلَیْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى»[6] همچنین در مورد حضرت هود به عنوان یکی از مبلغان بزرگ خداوند آمده است؛ أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّی وَأَنَاْ لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ"[7] ” پیامهاى پروردگارم را به شما مى‏رسانم و براى شما خیر خواهى امینم” امام خمینی ره نیز با اشاره به این موضوع مهم می فرماید: “ما فرض می‌کنیم که شما در محل که رفتید، بعضی از اشخاص منحرف هستند - پیغمبر اکرم - صلی الله علیه و اله و سلم - برای همینها غصه می‌خورد. برای همین مردم منحرف غصه می‌خورد! لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفسَکَ [8] [از] آنکه مومن نشدند همچو غصه‌ای که مثل اینکه می‌خواهی خودت را بکشی!"[9] مبلغ باید فردی دلسوز و مهربان باشد تا برای هم نوع خود که انسانی ست فطرتا پاک اما راه را گم کرده است، مبلغی موثر باشد. یک روحانی باید راه رسول اکرم صلی الله علیه و آله را در مسیر تبلیغی خود پیش بگیرد و برای مردم دلسوزی کند. برایشان دعا و استغفار کند و هر آنچه را از دین می داند با زبانی نرم و لطیف برایشان بگوید تا بتواند ایشان را به راه راست بازگرداند. بدون دلسوزی و شفقت نمی توان تأثیرگذار بود. تأثیر در امر تبلیغ دین مستلزم قلبی مهربان و دلسوز است.

پی نوشت ها:

1.سوره فتح، آیه 8.

2.صحیفه نور، ج 18، ص153.

3.طه ، آیه 124 [4] ناصر، مکارم شیرازی ودیگران،برگزیده تفسیر نمونه ، ج 3 ،ص 148.

4.صحیفه نور، ج18، ص80.

5.توبه / 28.

6.طه /2

7.اعراف، 68.

8.شعرا، 3.

9.صحیفه نور، ج7، ص227.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

ملکوت

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • سیمای فرزانگان
  • آیا میدانبد
  • حکایت
  • تغذیه و تندرستی
  • روایت تاریخ
  • راه سعادت (احادیث)
  • انرژی مثبت
  • مقالات وبلاگ نویس

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس